شنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۴

می خواستم بگم...
وقتی یکی دوست داشتنیه...
اهمیتی نداره که پای چشماش گود رفته باشه. یا اینکه...دماغش از سرماخوردگی شده باشه عین هویج...
آدم دوستش داره

حتی وقتی خسته اس.......بی حوصله است..
...

دیشب اومدم یه پست جدید بزارم..اینقد سرعت بالا بود که پابلیش نمی شد...
خلاصه اش اینکه draftam نشد....
موضوع این بود که بعد قرنی تلویزون دیدم
جشن سالگرد کانال 3 بود...
بعد از همه تقدیر تشکر می کردن...از بین بازیگرای مرد..از حمید گودرزی تقدیر کردن..تندیس و به یکی دادن
گناه داشت...چرا به حمید گودرزی ندادن
من از همون عنفوان اولیه...که توی یه سریال...چی بود یه عروسک گنده داشت....دانی؟...بود..یه شعر می خوند در برابرم نشسته...از حمید گودرزی خوشم میود...تا وقتی بزرگ تر شد و پا به عرصه های سریال های دیگه گذاشت
حیف شد بهش تندیس ندادن


بریم سراغ پست بعدی.....

یکشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۴

واقعا با این سرعت چیکار میشه کرد؟....








- صبحونه خوردن
- عکس دیدن
- بستنی دسته جمعی
- اسپیکر
- جینگله الیسا
- تاب سواری
- عکس گرفتن
- وب لاگ خوندن
- وسطی
- اختراع
- کتاب
- ترجمه
- رنگ
- بک گراوند
- .......

پنجشنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۴

پشت چراغ سبز عابر پیاده وایساده ام....منتظرم سبزتر بشه.....!

بار اول امم نیست....