جمعه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۰

سهراب
اولين باري كه اون شعر سنگ پا و يكي از دوستام برام فرستادوخوشم نيومد.اما نگهش داشتم.بعدا كه دوباره خوندمش خندم گرفت، نامه دادي گفتي چرا من سهراب و مسخره كردم.؟ (اگه اينكار مسخره كردن باشه)
خب من اون شعر و نگفتم، پس من مسخره نكردم .اما من اون شعر و اينجا گذاشتم،پس من ممكنه مسخره كردن يه نفرونشون داده باشم،و اينو بايد برسي كرد،مممكنه اشتباه باشه
اينا با هم فرق دارن،اين بستگي به خودت داره كه چه جوري به اون شعر نگاه كني،مثل دفعه اول من يا دفعه دومم!!!
من هر دوتاشو تجربه كردم،يه ديقه دوباره اون شعر و بخون بدون تعصب،شايد خندت گرفت
اما عقلم ميگه راههاي بهتري براي خنديدن هم هست،شايد اين يه جور هزل تا طنز،اگه اينطوريه همين جا از سهراب دوست داشتنيم معذرت مي خوام
ولي اين وبدون هميشه آدماي دورو برت ،اونجوري نيستند كه تو مي خواي،به اندازه همه اون كسايي باهاشون مخالفي،اونا هم باهات مخالفن،خيليا ممكنه از اون شعر خوششون بياد،ولي آدمن،هستن، ارزش دارن،من فكر مي كنم آدم بايد در مورد شعر نظر بده نه اينكه مثلا بگه شعر و نبايد معني كرد،
با تمام اين تفاصير بهت حق ميدم،من ام سهراب دوست دارم
اگه هم مي گم سهرا ب و دوست دارم،برو تو آرشيو، برو ببين،من وب لگم با شعر،پيامي در راه، سهراب شروع كردم،من حتي بعضي موقع ها كه از حافظ نظر مي خوام، مي رم از سهراب هم نظر مي خوام، نظر سهراب اينجا گذاشتم،اونا رو هم ببين
ولي خب هيچوقت ادعا ندارم كه اشتباه ندارم

هیچ نظری موجود نیست: