دوشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۲

دیروز رفتم کلی توضیح دادم ال بل بساط اینکه ،اینطوریه اینجوریه، همون حرفای خودمو تکرار می کنه می گه حالا نظر خودت چیه؟
توی دلم گفتم ، اگه می دونستم که دیگه برای چی اومدم از تو کمک بگیرم. خداحافظی کردم واز اتاق اومدم بیرون.نخواستیم اصلا


هیچ نظری موجود نیست: