دوشنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۱

خوبی ؟

يه سایت تازه کشفیدم. نغمه Dream
کلیپاش تمیز و ظریفه ،شایدم چون کار یه دختره :)

هوای خوب بغل بغل

نشد همه جاهای سایتش برم....یه سرم به قسمت کارای بقیه زدم.....اومدم اینو ببینم
لود شدن این قشنگه ، ولی از قسمت انتظارش بیرون نیومد.
به آدماکاش توجه کنید

دیگه اینکه ، اگه صفحه اول و یه ذره واضح تر تنظیم کنه ، خیلی خوب تر میشه آخه ،اولش یه ذره آدم گیج می شه.

موفق باشی نغمه خانوم

الان نامه این سایت درمورد تحریم شورا دیدم، نظر مو می دم، هر چند که ممکنه اشتباه باشه
، اگه شرکت نکنیم با این تحریم چه اتفاقای بهتری می تونه بیافته؟ ، بعد چه راهی پیشنهاد می کنند برای رفع چیزای که نوشتن.خیلی وقته که این بی قانونی ها هست و درستم می گن
اما کنار کشیدن باعث اجرای قانون نمیشه.
می دونم که طبق گذشته خیلی مهم نیست ، ولی من شرکت می کنم. نهایتش اینه که هیچ اتفاقی نمی افته. اما اگه یه در صدم فایده داشته باشه تعیین اش می کنم....و چیزی و از دست ندادم.


چهارشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۱

صبحای این مدلی که میشه،... یه سری سی دی صدای طبیعت داریم صدای گنجیشک ، گوسفند.....گاو ....رعد وبرق ..بارون...کوه..صدای پرنده های دیگه...ساز دهنی ..همه قاطی هم زمینه اشم آهنگ داره......وقتی دلم می گیره....می زنم به دشت و دمن این سی دی ا ، تا حدودی هم موثره فکر می کنی بلند شدی رفتی توی طبیعت
کاش می شد برای شما هم بزارم .


شایدم سرما خوردم، شایدم از خستگیه ، هر چی هست تمام بدنم درد می کنه ، دو سه روزه همش تو خیابونم
دیشب موقع برگشت توی اون سرما ، برای من سرد بود ... یه سری دست فروش دیدم......موضوع دلسوزی ، غم عالم و آدم خوردن نیست ،اما بین اون همه دست فروش یکشون بود از سرما چشماش قرمز شده بود همشون می لرزیدن ولی .. این یکی فرق داشت ناچاری توی چشماش بود با بقیه فرق داشت....خب ؟.نمی دونم، شاید برای همین که

دوشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۱

مثل اينکه باز سرو کله این مثلث برمودا پيدا شده! نشون بده


" آمدن ،
رفتن.
حالا دیدی زندگی چه ساده است؟
مثل خیال که می آید و می رود.
تنها در این ميان
من و توايم که در گير افعال شده ايم".


به نظر من کش دادن موضوع جنگ عراق، یه مقدارش جنگ روانی علیه صدامه، یه دیقه خبر پناهنده شدن ، یه دفعه ............. هر روز یه چیزی وگرنه فکر نمی کنم جمع و جور کردن موضوع، رسیدن به یه نتیجه ای براشون کار سختی باشه

دیشب پیش انسیه بودم

دوشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۱


یه نفر داشته حرف می زده بعد اومده بگه " الفبا" گفته " حروف با"
....:) راسته ها

مقصدمون یه جای دیگه بود اما امروز چشممو که باز کردم دیدم 3 تایی توی دربندیم یعنی اصلا قرار نبود بریم اونجا .هوای خنک ، خلوت، یه مسیر رفتنی دیگه چی می خواستیم......بعدم کلی راه رفتن و حرف زدن. یه جوری خیلی جالب بود تغییر جهت آنی .....فکر نمی کردم اینقدر خوب از آب در بیاد.رفت جزو روزای تاریخی21 /11/81


یکشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۱

صبح ماهی نارنجی دم عید دیدم....
زود نیست یا باز من دیرم
تا اتفاقی نیافتاده بزارم .........:).......
پس مشکل از کمد نیست مشکل از صاحب کمده که انتروپی ایش زیادی زیاده، تازه کم حافظه ایشم هم مزیده بر علت شده:).




کامپیوترم وقتی روشن می کنم خیلی دیر می یاد بالا ، اولا می نشستم حرص می خوردم......حالا دیگه دکمه شو می زنم می رم یه سری کارامو انجام میدم وقتی بر می گردم صفحه اومده:)!!! به اين می گن هم زیستی مسالمت آمیز، جمعه هم طبق معمول همین کار و کردم ، که یهو دیدم از توی اتاق داره یه چیزی شبیه صدای رعد و برق می یاد ،وقتی اومدم تو اتاق دیدم از کیس داره دود میزنه بالا ، بله پاور سوخته بود، همین جوری مونده بودم.......راستشو بخواید غصمم گرفت یعنی اگه تو اتاقم بودم که کاریم نمی تونستم بکنم به قول دکتر کامپیوترم جلوی نوسانات برق و بگیرم.......
می دونید این بار دومه که پاور سوخته، امروز یه پاور دیگه گرفتم....توی گارانتی این کی نوشته عیوب فنی در اثر آب آتش ضربه نوسانات برق مواد شیمیایی........شامل ضمانت نامه نمی شود.البته ضمانت این چیزا بیشتر من باب مزاحه؛ )
حالا هر صدایی که می یاد یهو می ترسم نکنه نوسانه دوباره بیاد

سه‌شنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۱

پس بگو چرا دیروز اینقدر خوب بود...:)

عمو شل اینو برات فرستاده ابرک جونم


اگر نمی تونم هميشه مال تو باشم
اجازه بده گاهی ، زمانی از آن تو باشم

و اگه نمی تونم گاهی زمانی از آن تو باشم
بگذار هر وقت که تو می گويی ، کنار تو باشم

اگه نمی تونم دوست خوب و پاک تو باشم
اجازه بده دوست پست و کثيف تو باشم

اگر نمی تونم عشق راستين تو باشم
بگذار باعث سرگرمی تو باشم

اما مرا اين طوری ترک نکن
بگذار در زندگی تو، دست کم چيزی باشم

...:)همیشه خوشحال باشی ،


دوشنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۱

برام دعا کنيد....همین الان....یه دیقه....خب....
دعا تون تموم شد..زود....خب...دعا کردید...نه تا دعا نکنید نمیشه برید خط بعدی.....
.....آفرین
دیروز خیلی بد بود....خیلی ......اما الان خیلی خوبه.....صبح پیش بچه ها بودم.....خنده اونا منو خندوند...عصریم یکی از دوستام اومد....کاش یه روزی بتونم همین قدر که سیما منو خوشحال کرد کسی خوشحال کنم.....
یه لینک بامزه......فکر کنم عربیه....

اینجا هم سایت سیما بینا است..دف ...و.....:)

راستی خدایا....ممنون...یعنی خیلی

شنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۱

لااقل این قانون سوم ترمودینامیک در مورد کمد من يکی که، خیلی صادقه
.....من دیگه نمی دونم.....چیکار کنم که مرتب بمونه......
شما ها يی که هميشه همچی تون مرتبه چيکار می کنيد....به من ام بگيد....


دیروز با یه بچه 2 ساله بودم.....با هم بازی کردیم......رفت زیر یه پارچه نازک قایم شد.....من ام هم جا را گشتم.....اما پيدا ش نمی کردم که...:)...زیر میز هم نیگاه کردم..خب اونجا هم نبود..:)..بعد یهو مثلا پیداش کردم.....دفعه دوم دوباره همون جا قا یم شد.....این دفعه زیر میز و نگاه نکردم....اونوقت خودش از زير اون پارچه که منو می دید....با انگشتش به زیر میز اشاره کرد...ببین اونجاست.....؟؟؟.........:).....