تصمیم دارم فردا از 24 ساعتم استفاده مفید و کامل داشته باشم..
راستی اون اسپاگتی در 8 دقیقه ..انگار اسم فیلمه....
*******
من دلم یه چیزی می خواد که نمی دونم چیه
من دلم جایی و می خواد که نمی دونم کجاست
من دلم چیزی و می خواد که ندارم
خوارکی که نخوردم
من کسی و می خوام که ندیدم
کتابی و که نخوندم
یه فیلم که ندیدم
یه کاری که ندارم
.......یه چیزی هست که نیست و من دقیقا همونو می خوام
اما چون نیست نمی دونم چیه که بدونم چیه....
جمعه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
شاید دلت می خواد که بابا بودی؟
:-)
سلام
ياد اين شعر افتادم:
باز دل مست نوايي ست كه من ميدانم
آن نوا نيز زجاييست كه من ميدانم
اممم
بابا بودن....فکر خوبیه...
البته به شرطی که آدم بابای نیلوفر باشه...
;)
درویش جان
مرسی شعرت قشنگ بود
مریم
ارسال یک نظر