دوشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۴

فعلا تو مود گیر دادن به خودم هستم!...اممم
وقتی دست و پاچلفتی میشم...احساس مزخرف بودن می کنم....یاد " پخمه" عزیز نسین می افتم....
یه چیز خیلی کم رنگی ازش یادمه...اماکفر آدمو در می اورد.....
البته من الان دختر بهتری شدم
&*^#$$#!@!@#!

اینجا رو میز یه کتابه از عزیز نسین...صفحه یازده

هم دیگر را یافتیم
جایی که قرار گذاشته بودیم
اما نه در زمان موعود
من بیست سال
زود آمدم و منتظر ماندم
و تو بیست سال دیر امدی
من در انتظار تو پیر شدم
تو جوان ماندی
به خاطر کسی که
چشم به راهش بودی

!!*^%$%#@#&&**%$#

۳ نظر:

ناشناس گفت...

کجایی تو ؟ من شدیدا نیاز به دریافت انرژي مثبت دارم . یک کمی مثبت بنویس دختر. ... آهان خوبه ...یک کمی بیشتر... بازم ...آهان دارم شارژ می شم

Maryam گفت...

بابا شما به من انرژی مثبت دادی
مرسی

ناشناس گفت...

چقدر کامنت گذاشتن سخت بود! یادم رفت حرفم.