شنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۴

دلم کتاب می خواد...دلم یکشنبه ای میدون انقلاب و می خواد...دم کتابسرای نیک و می خواد...دلم پربنت می خواد ذوق شوق...دلم بودن ومی خواد.......یه وقتایی بی راه میری...بیراه رفتم...هر چی هست نمی رسم...
دلم مریم می خواد...آلبالو خشکه......من دلم تنگه خودمه...دلم تنگه مسافرته جنگلیه...تاب می خوام...دلم یه جا می خواد...یه جای ثابت یه میز همیشگی... دلم فکرای نومو می خواد....دلم حضور می خواد....دلم موزیک جدید می خواد...برسم به صبح فردا....
اگه هست بیا...اگه نیست...بهم امید دروغ نده.......دلم سکوت صبح و می خواد ساعت ده صبح...هوش می خواد..

۲ نظر:

ناشناس گفت...

خوب چیزایی رو میخوای !!!

ناشناس گفت...

خوش به حالت که دلت هنوزم یه چیزایی رو می خواد....