چهارشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۵

اممم...
شدم شبیه....عین این مستطیل خالیه که روی گوشیم...میاد....شارژر.؟..
امتحان کردم...نشد..کتاب..اهنگ...شوکلات... کلاس زبان...آدامس...درس خوندن...سبکی...
طبیعت...کفش.....پر نمیشه ......پر نشدم..خالی ام...

رفتم تو کار نگاشت...معادل این رفتار توی یه رفتار دیگه این حرکت تو یه چیز دیگه..این آدم توی یه آدم دیگه....

کاش میشد دست آدما رو نخوند...

۴ نظر:

ناشناس گفت...

اینقدر شکلات نخور دختر چاق می شی

ناشناس گفت...

من که هر وقت زدم تو کار نگاشت حالم بد شده :|
تاب بازی رو امتحان کردی؟ یه تاب بلند ...

ناشناس گفت...

:)
خودم هم نمی دونم ... فعلا که خونه زندگیم رو گذاشتم به امون خدا و مهمون بقیه ام( هی میرم کامنت می زارم ) میبینی تو رو خدا...

Maryam گفت...

بابا :) هر یه دونه شکلات که می خوام بخورم یادت می افتم...
:)

یاسمن جونم
قدمت روی چشم...
اینجا رو خونه خودت بدون...
:X