سه‌شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۵

امروز صبج سوار تاکسی که بودم....راننده داشت برای همه در مورد ترافیک حرف می زد و راه هایی که عوض کرده...من ام تو فکرای خودم بودم...داشتم دعا می کردم..داشتم فکر می کردم..که اگه انطوری بشه ..اونوری بشه...که اگه تغییره پیش بیاد....که یهو راننده گفت.... " هر چا بری آسمون همین رنگه...

راستی امروز یه آب میوه گرفتم به اسم " کیلا " به کسر کاف
نوشیدنی تمشک...حاوی قطعات میوه..
تو اینترنت گشتم کارخونه سایت نداره...
من تاحالا نخورده بودم...
مزه اش بد نیست ...اما چون توش ذره های تمشک داره من خیلی خوشم اومد...
تمشک یکی از میوههای دوست داشتنیه منه......