سه‌شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۵

امروز صبج سوار تاکسی که بودم....راننده داشت برای همه در مورد ترافیک حرف می زد و راه هایی که عوض کرده...من ام تو فکرای خودم بودم...داشتم دعا می کردم..داشتم فکر می کردم..که اگه انطوری بشه ..اونوری بشه...که اگه تغییره پیش بیاد....که یهو راننده گفت.... " هر چا بری آسمون همین رنگه...

راستی امروز یه آب میوه گرفتم به اسم " کیلا " به کسر کاف
نوشیدنی تمشک...حاوی قطعات میوه..
تو اینترنت گشتم کارخونه سایت نداره...
من تاحالا نخورده بودم...
مزه اش بد نیست ...اما چون توش ذره های تمشک داره من خیلی خوشم اومد...
تمشک یکی از میوههای دوست داشتنیه منه......

۵ نظر:

ناشناس گفت...

دهنم آب افتاد.. اومممممم
زود زود بيا بنويس
وقتي دير مي كني دلتنگت مي شيم
من و بقيه (با اجازه ي بقيه) مريم جون

ناشناس گفت...

اسمون یه رنگه ولی من فکر میکنم اگه آدم به جایی باشه حوصله داره و آسمون رو نگاه می کنه و بعضی وقتا و بعضی جا هاهم نه..
آسمون هست.. همیشه ...

Maryam گفت...

خودمم دلم برای شما ها تنگ میشه..هستی جونم
.
اما گاهی اونقده تلخ میشم که میگم بی خودی بقیه رو هم ناراحت می کنم...میگن افسرده دلی ...افسرده کند انجمنی را....
اما با این حال چند روزه زیاد می خندم...خوش میگذره جای شما خالی...
یاسمن جونم...
آسمون هست...همه جا یه رنگ نیست...اما رنگ به رنگ شدنش برای همه جا ست...
به قول تو آدم همیشه حوصله اش نمیگره نگاهش کنه...اگه همیشه نگاه کنه می بینه که همه رنگاش برای همه هست...
قراره برم پیش اون دکتری که گفتی ...گوشم هنوز خوب نشده...
ببینم قطره معجزه آسا بهم میده

ناشناس گفت...

مريم جون كجايي؟
وقتي دير مياي اينجا دلمون شور ميفته عزيز

Maryam گفت...

سلام هستی جونم ممنون ام...
والا...دنیا زود می گذره....
من خوبم...
ممنونام...فک کنم...هیم ن روزا به روز بشم...
پیشاپیش سال نو رو تبریک می گم...