دوشنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۰

شعر من ::

قبل از من 2 تا دختر دايي ام شعراشون خيلي ربط داشت!( حالا بماند كه مي گفتن ما نيتمون يه چيز ديگس)
من نفر سوم بودم ( همه براي من فاتحه خوندن)و بعدش دختر خالم گفت تو نبايد شعر خودتو بخوني!!!!!!!
اقا حالا هرچي نيت من ربط داشت شعر ربط نداشت ؤ دختر خالم گفت: شعر عرفاني مريم! ما نمي تونيم بفهميم توإلي تو بلي..........
شعر آ شنايي نبود بعد از اون همه شعر با اين حافظه خراب من ديگه يادم نمونده وگرنه بيت اول مي نوشتم
خلاصه زوركي همه يه چندتا كلمه گير دادن و به بهنه عرفاني بودن گفتند دختر خوبي هستي

هیچ نظری موجود نیست: