شنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۰

ديروز صبح الطلوع رفتم دانشگاه
به خاطر چندر غاز واحد، ،هنوز جوهر امتحانا خشك نشده، انتخاب واحد شروع شده، اين سال بالاتري ها هم هر چي ساعت خوب بودو برداشته بودند،هيچي براي آدم نمي زارند،! يه كلاس دارم ساعت 5.5 بعداظهر،يكشنبه،تنها روزي بود كه مي شد تعطيل باشد، اينجوري همه روزها كلاس دارم
روزهاي انتخاب واحد جزو اون روزهايي است كه همه دور هم جمعيمو مي خنديم
يكي استادا از 40 نفر كلاس فقط 15 نفر را پاس كرده بود، و بقيه رو انداخته بود......
بعد هم به خاطر يه سري مسائل حاشيه اي تا 4.5 دانشگاه بودم ، شب از خستگي 5.9 خوابيدم!!!!
فردا هم 2 تااز استادام قرار ملاقات گذاشتند، به يكي شون قراره مقاله بديم، خودش گفته بود ، “ حداقل 2 تا“
اونوقت يكي از دوستاي من 9 تا مقاله پيدا كرده، همين كارا رو مي كنن كه توقع استاد مي ره بالا،
لابد من بايد 18 تا مقاله بدم، تقصير استادس ، براي اينكه ، ميگن ، منطقش كيلوييه ، يعني هر چي بيشتر مقاله بدي ، بيشتر نمره مي ده!!!

هیچ نظری موجود نیست: