یکشنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۵

تصور کنید که سی دی رام آدم درست کار نکنه....بعد آدم یهو تصمیم بگیره..ویندوز عوض کنه...
و دقیقا بعد فرمت....سی دی رام قاطی کنه....کامپیوترم شب شده بود...عین غار تاریک....
..اما هر جوری بود...بالاخره ویندوز رو ریختم.....الان هیچی روش نیست ختی ورد
بعدانش....
.......یه مشت حرف مایوس کننده و ناامید وارانه است.....
مریم خسته شده.....
میگن اگه چیزی بتونه ناراحتت کنه...نشونه یه ضعف توی تواه.....
من از وجود اون ضعف ناراحتم....از اینکه بعضی موقع ها....یه اتفاق یه برخورد...
عصبی ام می کنه....
یه چیزی اشتباهه...
"نباید سعی کنیم آنچه را دیگران سعی دارند در خود رشد دهیم، باید آن چیزی را کشف کنیم که خود از خویش انتظار داریم
بدین گونه دیگر لازم نیست چیزی را با خود عهد کنیم چون با لذت و شادی دگرگون خواهیم شد."
دومین مکتوب

امیدوارم روزنهای امید خودشون قد علم کنن....و من از مود غمینناک بیام بیرون....

از این حرفا که بگذریم....باز تو محله ما موش کور اومده....تمام پیاده رو ها خراب کردن....من میگم...نمیشه
پیاده ره ها رو کشویی کنن....یه روز لوله گازه یه روز آبه....یه روز تلفنه.....

۳ نظر:

ناشناس گفت...

:(( فکر نکنم هیچ چیز بدتر از مشکل سخت افزاری، در هنگام نصب سیستم عامل باشه !

Maryam گفت...

سلام مریم خانوم گل...
چه اسم قشنگی...
;)
بدتر از اون که کاریم از دست بر نیاد....
جا خالی گفتم بزار درش بیارم....یه تکون بهش بدم بلکه سر عقل بیاد...
بعد یه سیمشو نزدم....
هیچی دیگه بعد یه روز ملتفت شدم....با چه بدبختی یه ویندوز روش ریختم
:X

ناشناس گفت...

:| khoda begam to ro chi kaar nakone'.. in khiaaaboon haa roo ke' mibinam aash O laash kardan.. yaade' keshoo ee kardan O mooshe' koor mioftam >:D<