چهارشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۸

از اینترنت روزانه ام 29 دقیقه مونده.....دلم می خواد برم توی لینک ها و اینترنت غرق بشم..تا حالم بهتر بشه....اما نمیشه... و حال بدی دارم..


هایده داره توی گوشم می خونه که

صدام کن که دوباره بشم عاشق عاشق
بیام با یه اشاره ، بیام با یه اشاره
یه اشاره یه اشاره یه اشاره



ماجرای کارم مفصله...اما در این حد بدونید که می خوام کارمو عوض کنم..و دنبال کارم...اما چون شروع کارم با یه شرکت به نسبه بزرگ بوده...حالا استاندارد هام..خیلی با جاهای دیگه جور در نمیاد...به چیزهایی عادت کردم...که در عمل برام نبودنشون سخته...
اگه تو شرکت خصوصی کار می کنید..هر چند وقت یه بار کارتون عوض کنید..روزگار ایران..وضعیت سرمایه داراش به باد بنده..


..از اون ور امروز بعد از ظهر یه مصاحبه کاری داشتم..
نمی دونم به شانس ربطش بدم یا نه...اما..موضوع از این قراره که شرکتی که برای مصاحبه می خواستم برم توش یه جورایی خدمات پس از فروش داره...حالا اینها هم اتاق انتظارشون همون جا بود که مشتری ها میان. یا بر عکس..ماها رو می فرستادن اتاقی که مشتری ها می اومدن....بعد من داشتم فرم پر می کردم...یهو دیدم یه خانوم و یه آقای شاکی اومدن...از اونجایی که مملکت ما گل و بلبله....این خانوم و آقا برای گرفتن حق شون باید داد وهوار می کردن...از حوصله اتون خارجه که توضیح بدم...چی بود قضیه ..ولی براتون ناآشنا نیست..حتما حداقل یه بار براتون پیش اومده... واقعیت اش اینه که یه وسیله برقی بگیرین از اولش ام خراب باشه....بعد یک سال و نیم دستت به هیچ جا بند نباشه...کارهای خونه ات مختل بشه...اون وقت هی یه آقاهه براشون از قانون..درصد پول شورای حل اختلاف می گفت...
آقای شاکی هم ، از این مدل ها بود..که چاق بود ویه دل گنده داشت و صدای بسیار بلند..عصبانی می شد..داد می زد...
من20 دقیقه زودتر از موقع رسیده بودم...20 دقیقه منتظر بودم...تپش قلب گرفتم..هی می خواستم بیام بیرون...هی گفت ام مریم قوی باش..آدم نباید نازک نارنجی.. باشه..اما سرم شروع کرد به وز وز کردن..حالم بد شد...الان اومدم اینجا نشستم...واسه خودم اشک می ریزم..خیلی بهم انرژی منفی وارد شد.....آخه این چه زندگی ما داریم...چرا من نمی تونم کار دلخواه و پیدا کنم..
چرا اون آقاهه اینقد داد زد....می دونید جالبی اش کجا بود ..این بود که به خاطر تحریم ها..قطعات تعمیری به این آسونی ها وارد ایران نمیشه بشه.....
نمی دونم والا چی بگم...آدم بره به کی چی بگه...
که اصلا چی بشه...!..

۸ نظر:

مریم-یادگار گفت...

ایران که بودم جایی که کار می کردم همینطوری اینترنت رو قطره چکونی کرده بود. من بالاخره با یه زوری بهشون قبولوندم کار من جوریه که نیاز به اینترنت فول تایم داره. مدتی که اینترنت نداشتم مثل خمارها همینجوری به در و دیوار می خوردم:))
در مورد تصمیم به تغییر کار برات آرزوی موفقیت می کنم.

وارونه گفت...

آی بابا! دختر جون :* بیا یه ذره بغلت کنم. بیا!

شنبه گفت...

با اجازه شما ، یک لینک دائمی به بلاگ شما دادم . ایام خوش

مریم گفت...

مریم جونم...چه بامزه...من ام به چیز کم می گم..قطره چکونی...خوشم اومد...
امیدوارم...بتونم کاری مناسب پیدا کنم.ممنون.
____________________

وارونه جونم...مرسی...چه حس خوبی..
چه خوب حس کردی ..اون موقع به یه بغل مهربون احتیاج داشتم..مرسی...:***
_________________________

جناب شنبه...خوبین؟..می بینم که شما هم مثل من بعد از مدت ها ظهور کردید..خوش اومدید..

مریم گفت...

مریم جونم...چه بامزه...من ام به چیز کم می گم..قطره چکونی...خوشم اومد...
امیدوارم...بتونم کاری مناسب پیدا کنم.ممنون.
____________________

وارونه جونم...مرسی...چه حس خوبی..
چه خوب حس کردی ..اون موقع به یه بغل مهربون احتیاج داشتم..مرسی...:***
_________________________

جناب شنبه...خوبین؟..می بینم که شما هم مثل من بعد از مدت ها ظهور کردید..خوش اومدید..

خورشید گفت...

مریم جونم
چرا بازم پکری/ مشکلی داری تو زندگیت؟ شاید فضولی باشه ولی خیلی کنجماوم بدونم چه مدتی بهمت ریخته
امیدوارم یه کار باب میلت ( حداقل نزدیک به اون معیارهایی که داری ) پیدا کنی . اون روزها که دلم خیلی گرفته بود اومدی و من و راهنمایی کردی . دلم میخواد منم می تونستم چیزی بگم که خوشحالت کنه

خورشید گفت...

وای بمیرم . چرا اینجا نمیشه خصوصی فرستاد؟>

مریم گفت...

این حرفا چیه خورشید..جونم..شاید سوال بقیه هم باشه...اممم...والا..
من خودم خیلی تحلیل کردم خودمو :)))
مشکلم دوتا چیزه..یکی کارمه، یکی هم اوضاع ایرانه...شایده به نظر مسخره بیاد..اصلا شاید اینا مشکل نباشه...
ولی نتیجه همه اینها این که من از وضعیت موجود راضی نیستم...نمی دونم
کارمو عوض کنم چیزی تغییر کنه یا نه..ولی شاید کمی تغییر مسیر زندگی مو بهتر کنه...روحیه و بهتر کنه...
نمی دونم والا...شاید ام خوشی زده زیر دلم...برام دعا کن سر عقل بیام...
تا حالا چند نفر این حرف تو رو بهم گفتن.همش در حال نق نق زدن ام...امممم سعی می کنم..
مثبت فکر میکنم...خوب می شم..خوب می شیم..درست میشه