پنجشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۱
Undo
يه وقتايي آرزو مي كنم، توي زندگي هم اندو داشتيم، حتي شده بود براي يه بار.....نمي دونم چرا ....دقيقا هر چي اشتباه و خراب كاريه .....سر اون چيزي در مياري...كه از ته دلت دوستش داري......اما اشتباه مي كني...خود خودت....چرا چرا اينطوريه....ديروز يه بلايي سر كفشام اوردم با اينكه خيلي دوستشون دارم....يه ذره خراب شده...تقصير خودم بود........دلم مي خواد كفشام اينو مي فهميدن........، زبون داشتن بهم مي گفتن خيلي معلوم نيست، امروز صفحه اول دوچرخه يه جفت كفش بود...مي گم دوچرخه پنچر شده چون سايتش به روز نشده!!...برا همين عكسش نيست......
يه وقتايي آرزو مي كنم، توي زندگي هم اندو داشتيم، حتي شده بود براي يه بار.....نمي دونم چرا ....دقيقا هر چي اشتباه و خراب كاريه .....سر اون چيزي در مياري...كه از ته دلت دوستش داري......اما اشتباه مي كني...خود خودت....چرا چرا اينطوريه....ديروز يه بلايي سر كفشام اوردم با اينكه خيلي دوستشون دارم....يه ذره خراب شده...تقصير خودم بود........دلم مي خواد كفشام اينو مي فهميدن........، زبون داشتن بهم مي گفتن خيلي معلوم نيست، امروز صفحه اول دوچرخه يه جفت كفش بود...مي گم دوچرخه پنچر شده چون سايتش به روز نشده!!...برا همين عكسش نيست......
نامه
من با ال گر موافق بودم ، امارييس جمهور آمريكا نشد!!!اما جدي اگه ال گر رييس جمهور مي شد...شايد اوضاع يه جور ديگه بود.......وضعيت ايرانيا نمي دونم!!اصلا موضوع چي بود...اهان
من تا حالا اين نامه رو نديده بودم..:)!!
من با ال گر موافق بودم ، امارييس جمهور آمريكا نشد!!!اما جدي اگه ال گر رييس جمهور مي شد...شايد اوضاع يه جور ديگه بود.......وضعيت ايرانيا نمي دونم!!اصلا موضوع چي بود...اهان
من تا حالا اين نامه رو نديده بودم..:)!!
خب اگه مي دونستم، شعر مهرخ اينقدر علاقمند داره......زودتر مي نوشتمش....:)......n سال نوري دارم مي نويسم.....اينقدر استقبال نديدم.........والا!!!!......
*****************
براي نوشتن نميشه ، روز تعيين كرد....نوشته اين مدلي بايد خودش بريزه بيرون....بايد....بخواد، پس هر موقع كه سر مشقامو نوشتم ميام..هر موقع اين وجدان محترم سركوفت كاراي عقب موندمو نزنه...هر موقع از بابت ديكته نوشتن هر شب من مطمئن بشه....هر موقع اجازه بده...هر موقع............
*****************
براي نوشتن نميشه ، روز تعيين كرد....نوشته اين مدلي بايد خودش بريزه بيرون....بايد....بخواد، پس هر موقع كه سر مشقامو نوشتم ميام..هر موقع اين وجدان محترم سركوفت كاراي عقب موندمو نزنه...هر موقع از بابت ديكته نوشتن هر شب من مطمئن بشه....هر موقع اجازه بده...هر موقع............
پنجشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۱
مهرخ اولين كسي بود كه شعر ”خانه دوست كجاست“ و برام نوشت....اگه يه روزي مي دونست..بيشتر برام مي نوشت.........
دوچرخه.........@--^@
نمي دونم.ا.نگاري دوچرخه يه دوهفته اي پنچر شده... چيز جالبي انگيزي توش نمي بينم...مثل قبلا نا...ولي يه جمله ديدم به اندازه....هم صفحه هاش ارزش داشت
فقر رنگ واكس است
اين كاريكلماتور نيست؟....مي خواستم در مورد كاريكلماتور بنويسم...ولي وب لاگ كاريكاتور دوباره رفته تو مود نظر خواهي....مي خواستم يه چيزي در مورد زن هم بنويسم......شد 3 تا!!...
*************
اما كاريكلماتور
جمله هايي كه من فكر مي كنم....بُعد داره....بعضي موقع ها هم حجم... كلمه هايي كه دو يا چندتا معني و مي رسون ، توي يه جمله ميان و به موازات هم حركت مي كنن....و هر دوتا معني و هم مي رسونن....و يه سري مفهوم به آدم مير سونه
*******************
خيلي هنر مي خواد كه يه زن ، زن ديده بشه....اين و توطرحاي آقاي اردشير رستمي ديدم..........كسي كه تونسته توي موي بلند و بافته.خوشه گندم و ببينه....حتما يه زن و فهميده........امااين منو ياد بوبن مي ندازه. يه زماني مي خواستم در موردش بنويسم......مردي كه فكر مي كنم يه زن و فهميده
........توي كتاب ....فراتر از بودن...وقتي در مورد ژيسلين حرف مي زد....ژيسيلن با تمام اون چيزي كه بود قبول داشت......بعضيا احساس يه زن و.مردونه مي نويسن.....اون چيزي مي نويسن كه خودشون در مورد يه زن فكر مي كن..نه اون بر خوردي و كه يه زن در برابردوست داشتن داره.....يه زماني يه قسمتي از متن و تايپ كرده بودم...حالا مي زارمش.......
.......
***************************************
نوشته هاي بوبن
كريستيان ،من پنج دقيقه وقت دارم بريم سن سرنن. .پنج دقيقه كريستيان ، بايد برم مدرسه دنبال كوچولو، بايد يك خروار ورقه صحيح كنم، بايدروغن و پاستا بخرم، بايد يك نامه بنويسم، بايد آن كسي باشم كه همه از زن ها انتظار آن را دارند: بي نقص و در عين بي نقصي ، ظريف. و نه تنها ظريف بلكه در دسترس و نه تنها در دسترس بلكه عطر اگين، زيبا.تمام شب را بايد سيندرلا بود و تمام روز بايد از خود پرسيد كه چگونه مي توان كدو ها را به كالسكه و پنج دقيقه قدم زني را به پنج قرن خوشبختي
بدل كرد.كريستيان تند تر راه برو و اين سيگار را بنداز دور.تو حتي از هواي تميز هم استفاده نمي كني .تا آن سرو مي رويم و بعد دور مي زنيم . خوبه؟ براي تو خيلي كوتاه نيست؟
هيچ وقت خيلي كوتاه نبود.هيچ وقت “ فقط “ پنج دقيقه نبود.عالي بود ژيسلن. و نمي شد نباشد ، چرا كه تو بودي . خندان
**********************
شايد از اين به بعد 4شنبه 5 شنبه ها بنويسم..خودمم نمي دونم مي خوام چيكار كنم!!!. مثل دوچرخه يه سري پنچري پيدا كردم كه بايد رفع اش كنم........
نمي دونم.ا.نگاري دوچرخه يه دوهفته اي پنچر شده... چيز جالبي انگيزي توش نمي بينم...مثل قبلا نا...ولي يه جمله ديدم به اندازه....هم صفحه هاش ارزش داشت
فقر رنگ واكس است
اين كاريكلماتور نيست؟....مي خواستم در مورد كاريكلماتور بنويسم...ولي وب لاگ كاريكاتور دوباره رفته تو مود نظر خواهي....مي خواستم يه چيزي در مورد زن هم بنويسم......شد 3 تا!!...
*************
اما كاريكلماتور
جمله هايي كه من فكر مي كنم....بُعد داره....بعضي موقع ها هم حجم... كلمه هايي كه دو يا چندتا معني و مي رسون ، توي يه جمله ميان و به موازات هم حركت مي كنن....و هر دوتا معني و هم مي رسونن....و يه سري مفهوم به آدم مير سونه
*******************
خيلي هنر مي خواد كه يه زن ، زن ديده بشه....اين و توطرحاي آقاي اردشير رستمي ديدم..........كسي كه تونسته توي موي بلند و بافته.خوشه گندم و ببينه....حتما يه زن و فهميده........امااين منو ياد بوبن مي ندازه. يه زماني مي خواستم در موردش بنويسم......مردي كه فكر مي كنم يه زن و فهميده
........توي كتاب ....فراتر از بودن...وقتي در مورد ژيسلين حرف مي زد....ژيسيلن با تمام اون چيزي كه بود قبول داشت......بعضيا احساس يه زن و.مردونه مي نويسن.....اون چيزي مي نويسن كه خودشون در مورد يه زن فكر مي كن..نه اون بر خوردي و كه يه زن در برابردوست داشتن داره.....يه زماني يه قسمتي از متن و تايپ كرده بودم...حالا مي زارمش.......
.......
***************************************
نوشته هاي بوبن
كريستيان ،من پنج دقيقه وقت دارم بريم سن سرنن. .پنج دقيقه كريستيان ، بايد برم مدرسه دنبال كوچولو، بايد يك خروار ورقه صحيح كنم، بايدروغن و پاستا بخرم، بايد يك نامه بنويسم، بايد آن كسي باشم كه همه از زن ها انتظار آن را دارند: بي نقص و در عين بي نقصي ، ظريف. و نه تنها ظريف بلكه در دسترس و نه تنها در دسترس بلكه عطر اگين، زيبا.تمام شب را بايد سيندرلا بود و تمام روز بايد از خود پرسيد كه چگونه مي توان كدو ها را به كالسكه و پنج دقيقه قدم زني را به پنج قرن خوشبختي
بدل كرد.كريستيان تند تر راه برو و اين سيگار را بنداز دور.تو حتي از هواي تميز هم استفاده نمي كني .تا آن سرو مي رويم و بعد دور مي زنيم . خوبه؟ براي تو خيلي كوتاه نيست؟
هيچ وقت خيلي كوتاه نبود.هيچ وقت “ فقط “ پنج دقيقه نبود.عالي بود ژيسلن. و نمي شد نباشد ، چرا كه تو بودي . خندان
**********************
شايد از اين به بعد 4شنبه 5 شنبه ها بنويسم..خودمم نمي دونم مي خوام چيكار كنم!!!. مثل دوچرخه يه سري پنچري پيدا كردم كه بايد رفع اش كنم........
چهارشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۱
موسيقي درماني!....:)
اينو خودم ساختم.....حالا.....(يعني عدداشو داده بود!)
شما هم امتحان كنيد......اول اينجا
بعد بريد.Make song.. روي ......يه قلب صورتي هست كليك كنيد....بعدم همينجوري 6786786768751234 بزنيد.........
يه چيز جالبي ميشه.....يه دختره هم هست...مدام تشويق مي كنه....
That is cool,……….i love music…………
يكي نيست بگه بشين سر درسو مشقات!!! :)
اينو خودم ساختم.....حالا.....(يعني عدداشو داده بود!)
شما هم امتحان كنيد......اول اينجا
بعد بريد.Make song.. روي ......يه قلب صورتي هست كليك كنيد....بعدم همينجوري 6786786768751234 بزنيد.........
يه چيز جالبي ميشه.....يه دختره هم هست...مدام تشويق مي كنه....
That is cool,……….i love music…………
يكي نيست بگه بشين سر درسو مشقات!!! :)
ياد مهرخ افتادم
ديروز پريروزا بود....يه دفتر دارم هرچي مهرخ برام نوشته جمع كردم ، چسبوندم توش..... ......نمي دونم چي شد
رفتم سراغ اون دفتر...بعدم چي شد كه اون صفحه اومد....يه ياداشت مال 28/1/76
همين موقع ها 5 سال پيش.......يه شعره..كناره شعره هم يه پنجره برام كشيده...عين همين كه عكسشو گذاشتم........
اي فلاني
دو سه خطي بنويس
ساده تر ، رنگي تر
در پي قافيه و واژه نباش
سوژه امروزي، بگذر از دلسوزي
لله هايي همه دلسوز تر از مادرشان
بي خيال از غم فردايي از عاقبت و آخرشان
من هنوز معتقدم ، مي توان عشق به آنان آموخت
مي شود در به در واژه بازار نبود
مي توان تقديم كرد
و پشيزي به پشيزي نفروخت
مي توان عشق به آنان آموخت...........
مهرخ 28/1/76
*********
پنجره منو ياد پنجره انداخت عكساي جالبي زده..... بي مرزي...........
نگاهي....... 100 دلار...ميل باكس..:)
اينجا رو بخونيد......تا قبل 24 ا پريل باشه، هرچي فورواردي داريد رد كنيد.........
ياهو يه سري از سرويساشو پولي كرده..براي ميل باكس جديد...به اين سايت ها هم سر بزنيد......
www.fegp.com
www.poexmail.com
emumail.com
www.mailandnews.com
www.zensreach.com
اينم شنيدم خوبه........اسمش كه كوتاه . جمع و جوره.....
www.2itb.com
اينجا رو بخونيد......تا قبل 24 ا پريل باشه، هرچي فورواردي داريد رد كنيد.........
ياهو يه سري از سرويساشو پولي كرده..براي ميل باكس جديد...به اين سايت ها هم سر بزنيد......
www.fegp.com
www.poexmail.com
emumail.com
www.mailandnews.com
www.zensreach.com
اينم شنيدم خوبه........اسمش كه كوتاه . جمع و جوره.....
www.2itb.com
پنجشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۱
@--^@دوچرخه........
چه زود 5 شنبه شد...همين ديروز 5 شنبه بود كه...؟!؟!؟
شنا توي كلاس درس
هفته پيش به خاطر بارندگي زياد در اندونزي ، در اين منطقه سيل آمد،البته خيلي هم بد نشد ..چون درس تعطيل شد و بچه ها توانستند بين ميز و نيمكت ها شنا كنند
**********
9 اندرز از كريستين لارسون:
1 چنان قوي باش كه هيچ عاملي آرامش فكر ترا بر هم نزند
2 درباره سلامت، شادابي و خوشبختي سخن بگو
3 خوبي هاي دوستانت را به آنها گوشت زد كن
4 در هر چيز جنبه روشن آن را ببين
5هميشه در مورد پيشامدها فكر كن
6 از موفقيت ديگران همانقدر خوشحال باش كه از موفقيت خودت خوشنود مي شوي
7 به اشتباهاي گذشته فكر نكن اما از آنها درس بگير
8 شادباش و به هر كس لبخند بزن
9 آنقدر بزرگ باش كه نگران نشوي ،آنقدر نجيب باش كه خشمگين نشوي، و آنقدر شاد باش كه اجازه ندهي مشكلي بروز كند.
چه زود 5 شنبه شد...همين ديروز 5 شنبه بود كه...؟!؟!؟
شنا توي كلاس درس
هفته پيش به خاطر بارندگي زياد در اندونزي ، در اين منطقه سيل آمد،البته خيلي هم بد نشد ..چون درس تعطيل شد و بچه ها توانستند بين ميز و نيمكت ها شنا كنند
**********
9 اندرز از كريستين لارسون:
1 چنان قوي باش كه هيچ عاملي آرامش فكر ترا بر هم نزند
2 درباره سلامت، شادابي و خوشبختي سخن بگو
3 خوبي هاي دوستانت را به آنها گوشت زد كن
4 در هر چيز جنبه روشن آن را ببين
5هميشه در مورد پيشامدها فكر كن
6 از موفقيت ديگران همانقدر خوشحال باش كه از موفقيت خودت خوشنود مي شوي
7 به اشتباهاي گذشته فكر نكن اما از آنها درس بگير
8 شادباش و به هر كس لبخند بزن
9 آنقدر بزرگ باش كه نگران نشوي ،آنقدر نجيب باش كه خشمگين نشوي، و آنقدر شاد باش كه اجازه ندهي مشكلي بروز كند.
سهشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۱
دوشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۱
خصوصي تر از روزنامه......عمومي تر از خاطرات
امروز توي روزنامه........يه مقاله بود..در مورد بلاگ
بلاگر ها دارند« شكار و گر آوري » نوك زدن و نقد كردن ما را در اينترنت، به صورت كه يك ورزش پر هيجان در مي آورند..ما در وب مي گرديم، آنها لژ سواري مي كنند! بلاگر ها « سرعتمندان » عصر ديجيتال هستند. بلاگ كوتاه شده وب لاگ است......بلاگ ها قابل انعطاف تر از وب سايت ها هستند، و از نوشتن به گر وهاي گفت و گوي در اينترنت، بادوام تر، همين طور كه از روزنامه نگاري معمولي خصوصي تر هستند.....و از دفتر خاطرات نويسي ، عمومي تر.......بلاگر در حال حاضر 375 هزار كاربر دارد....و روزي 1300 تا به آن اضافه مي شود.......
**************
اعتياد به اينترنت
يه مقاله ديگه.....اعتياد به اينترنت بود....اين ام عكس كسايي كه معتادند....
اعتياد به ايترنت فرايندي است كه از 3 مرحله تشكيل شده...تازه وارداني وجود دارند..كه قدم به اينترنت مي گذارند و وارد مرحله اول مي شوند، مرحله اي كه در آن فرد مجذوب محيط مي شود، و شروع با مانوس شدن با آن مي كند...و غرق مي شود......مرحله دوم، مرحله سر خوردگي است كه كاهش استفاده از سرويس را به دنبال دارد....و مرحله سوم متعادل شدن ميزان استفاده است.
البته بسياري از افراد هستند كه توي مرحله اول متوقف مي شوند...كه نياز به كمك دارند.........ولي در نهايت هم كاربران دير يا زود به حالت تعادل
مي رسند........
من كدوم مرحله اشم؟؟؟ :)
امروز توي روزنامه........يه مقاله بود..در مورد بلاگ
بلاگر ها دارند« شكار و گر آوري » نوك زدن و نقد كردن ما را در اينترنت، به صورت كه يك ورزش پر هيجان در مي آورند..ما در وب مي گرديم، آنها لژ سواري مي كنند! بلاگر ها « سرعتمندان » عصر ديجيتال هستند. بلاگ كوتاه شده وب لاگ است......بلاگ ها قابل انعطاف تر از وب سايت ها هستند، و از نوشتن به گر وهاي گفت و گوي در اينترنت، بادوام تر، همين طور كه از روزنامه نگاري معمولي خصوصي تر هستند.....و از دفتر خاطرات نويسي ، عمومي تر.......بلاگر در حال حاضر 375 هزار كاربر دارد....و روزي 1300 تا به آن اضافه مي شود.......
**************
اعتياد به اينترنت
يه مقاله ديگه.....اعتياد به اينترنت بود....اين ام عكس كسايي كه معتادند....
اعتياد به ايترنت فرايندي است كه از 3 مرحله تشكيل شده...تازه وارداني وجود دارند..كه قدم به اينترنت مي گذارند و وارد مرحله اول مي شوند، مرحله اي كه در آن فرد مجذوب محيط مي شود، و شروع با مانوس شدن با آن مي كند...و غرق مي شود......مرحله دوم، مرحله سر خوردگي است كه كاهش استفاده از سرويس را به دنبال دارد....و مرحله سوم متعادل شدن ميزان استفاده است.
البته بسياري از افراد هستند كه توي مرحله اول متوقف مي شوند...كه نياز به كمك دارند.........ولي در نهايت هم كاربران دير يا زود به حالت تعادل
مي رسند........
من كدوم مرحله اشم؟؟؟ :)
شنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۱
سارا و دارا
قبلنا....”.عكس سارا..عروسك ملي گذاشتم..........
نظر فريدون عمو زاده خليلي...سر دبير دوچرخه...در مورد عروسك دارا و سارا
راست ميگه آيا واقعا اين عروسكا چيزي هستن كه بشه به يه بچه قول جايزه شو داد.........
محبوبيت ، مقبوليت و جا افتادن يك نماد فرهنگي در ميان يك قوم و به ويژه كودكان و نوجوانان كه هيچ رودربايستي يا ملاحظه اي براي دوست داشتن يا دوست نداشتن شان ندارد، به زمينه ها ، پشتوانه ها و عوامل متعددي بستگي دارد.اين ساده نگري و خوش خيالي است كه گمان كنيم كودكان و نوجوانان، يك شبه بعد از آنكه مسوول محترمي از خواب برخاست . بخشنامه اي رسمي خطاب به هم فرزندان عزيز اين ملك صادر كرد كه عزيزان من! از فردا فلان را دوست بداريد و بهمان را دشمن بشماريد، بچه ها نيز چنين خواهند كرد.
محبوبيت نه با بخشنامه به دست آيد نه با تبليغات.....محبوبيت اتفاقي دروني است . كاملا شخصي و مادامي كه دنياي دورني و حريم شخصي انسان ها را اگر چه كودك و نوجوان باشند، به رسميت نشناسيم.....نبايد اميدي به كاميابي داشته باشيم،
اگر با خود آنقدر صميمي باشيم كه براي لحظاتي صادقانه چشم به روي دنيا بگشايم ....در مي يابيم كه....
محبوبيت انفجاري نمادها ، عروسك ها ، و شخصيت هايي همچون تن تن در فرانسه، پينوكيو در ايتاليا، اي كيو سان در ژاپن، سوپر من، ميكي موس، سند باد و اين روزها دي جي مون.....زاييده بخشنامه هاي حكومتي ، ....و لشكر كشي دن كيشوت وار اين عروسك ها و نماده ا نبوده.........
قبلنا....”.عكس سارا..عروسك ملي گذاشتم..........
نظر فريدون عمو زاده خليلي...سر دبير دوچرخه...در مورد عروسك دارا و سارا
راست ميگه آيا واقعا اين عروسكا چيزي هستن كه بشه به يه بچه قول جايزه شو داد.........
محبوبيت ، مقبوليت و جا افتادن يك نماد فرهنگي در ميان يك قوم و به ويژه كودكان و نوجوانان كه هيچ رودربايستي يا ملاحظه اي براي دوست داشتن يا دوست نداشتن شان ندارد، به زمينه ها ، پشتوانه ها و عوامل متعددي بستگي دارد.اين ساده نگري و خوش خيالي است كه گمان كنيم كودكان و نوجوانان، يك شبه بعد از آنكه مسوول محترمي از خواب برخاست . بخشنامه اي رسمي خطاب به هم فرزندان عزيز اين ملك صادر كرد كه عزيزان من! از فردا فلان را دوست بداريد و بهمان را دشمن بشماريد، بچه ها نيز چنين خواهند كرد.
محبوبيت نه با بخشنامه به دست آيد نه با تبليغات.....محبوبيت اتفاقي دروني است . كاملا شخصي و مادامي كه دنياي دورني و حريم شخصي انسان ها را اگر چه كودك و نوجوان باشند، به رسميت نشناسيم.....نبايد اميدي به كاميابي داشته باشيم،
اگر با خود آنقدر صميمي باشيم كه براي لحظاتي صادقانه چشم به روي دنيا بگشايم ....در مي يابيم كه....
محبوبيت انفجاري نمادها ، عروسك ها ، و شخصيت هايي همچون تن تن در فرانسه، پينوكيو در ايتاليا، اي كيو سان در ژاپن، سوپر من، ميكي موس، سند باد و اين روزها دي جي مون.....زاييده بخشنامه هاي حكومتي ، ....و لشكر كشي دن كيشوت وار اين عروسك ها و نماده ا نبوده.........
پيك شادي...ديد و بازديدتموم شد..ديشب مهموني بوديم….يكي از بچه ها يه سري عدد به هم گفت : جمع كنم… جوابش شد 67...بعدش خيلي جدي گفت : 67 روز به تابستون…..اونوقت 90 روز مشق ندارم….
آخرين قطره هاي پيك شاديا هم حل شد.... رفتم كمكشون... پيكشونو رنگ كنم....به قول خودشون از خطم بيرون مي زدم....هيچي بهم نمي گفتن......بعد يه مدتي سرمو اوردم بالا ديدم.........منو گذاشتن با پيكشون خودشون رفتن پي بازي.............
****************
همه مردم ديدو بازديدشون تموم شده....مال ما تازه شروع شده.....وطي يك دوره فشرده..مامان و بابام رفتن به “ ديد”
حالا يكي دو روزه خونم “ بازديد ” داره اينجوري چون همديگرو دو روز يا يه روز قبل ديدن ...حرف كم ميارن.........
آخرين قطره هاي پيك شاديا هم حل شد.... رفتم كمكشون... پيكشونو رنگ كنم....به قول خودشون از خطم بيرون مي زدم....هيچي بهم نمي گفتن......بعد يه مدتي سرمو اوردم بالا ديدم.........منو گذاشتن با پيكشون خودشون رفتن پي بازي.............
****************
همه مردم ديدو بازديدشون تموم شده....مال ما تازه شروع شده.....وطي يك دوره فشرده..مامان و بابام رفتن به “ ديد”
حالا يكي دو روزه خونم “ بازديد ” داره اينجوري چون همديگرو دو روز يا يه روز قبل ديدن ...حرف كم ميارن.........
پنجشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۱
دوچرخه.....@---^@
«هرميون همكلاسي و دوست هري پاتر»
****************
14 فروردين روز جهاني كتاب كودك
روز جهاني كتاب كودك، امسال باپيام«رناته ولش»- نويسنده- وطراحي پوستر ماريا بلازيوفسكي از اتريش، جهان را به توجه همگاني به كتاب هاي كودكان ونوجوانان فراخواند:
كتاب به كتاب تا اوج آسمانها
«هرميون همكلاسي و دوست هري پاتر»
****************
14 فروردين روز جهاني كتاب كودك
روز جهاني كتاب كودك، امسال باپيام«رناته ولش»- نويسنده- وطراحي پوستر ماريا بلازيوفسكي از اتريش، جهان را به توجه همگاني به كتاب هاي كودكان ونوجوانان فراخواند:
كتاب به كتاب تا اوج آسمانها
چهارشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۱
....دو روزه...هوا ابريه دل گير........بارون مياد.. ..
هميشه بعد يه مدت تعطيل بودن...يه ذره هم كه شده بود...دلم براي دويدن و درس و مشقو....چه مي دونم تعطيل نبودن تنگ مي شد...ولي امسال ...هيچ حسي حتي يه ذره...براي رفتن و ......شروع ندارم.....اصلا انگار نه انگار كه 20 روز تعطيل بودم.....هنوزم خستم....خسته
************
من هر وقت بعد يه مدت دوستامو مي بينم بهشون به شوخي ميگم، چقدر بزرگ شدي....قد كشيدي.......
اما حالا بايد جدي بگم..... چقدر وب لاگا بزرگ شدن...قد كشيدن.......اما نمي دونم وب لاگ بابا چرا قد نكشيده......!!
*****************
.......شرلوك هلمز..............من اينقدر اين بشر و دوست دارم........از اتفاق.....پارسال....پار.....( پارسال چيه..) آقا جون يه ماه پيش بود كه يه فيلم از شرلوك ديدم
اومده بود به سالاي 92...91.... زمان خودمون خيلي جالب بود....طبق معمول با اون چشماي با دقتش...جالبي اش اين بود كه مثل فيلماي قبلي ..خوب مي ديد اما موضوع اين بود كه زمان الان و نمي شناخت براي همين تجزيه تحليلاش بعضي موقعا اشتباه در ميومد ...... اين بار به جاي واتسون يه خانومه همراهيش مي كرد...
هميشه بعد يه مدت تعطيل بودن...يه ذره هم كه شده بود...دلم براي دويدن و درس و مشقو....چه مي دونم تعطيل نبودن تنگ مي شد...ولي امسال ...هيچ حسي حتي يه ذره...براي رفتن و ......شروع ندارم.....اصلا انگار نه انگار كه 20 روز تعطيل بودم.....هنوزم خستم....خسته
************
من هر وقت بعد يه مدت دوستامو مي بينم بهشون به شوخي ميگم، چقدر بزرگ شدي....قد كشيدي.......
اما حالا بايد جدي بگم..... چقدر وب لاگا بزرگ شدن...قد كشيدن.......اما نمي دونم وب لاگ بابا چرا قد نكشيده......!!
*****************
.......شرلوك هلمز..............من اينقدر اين بشر و دوست دارم........از اتفاق.....پارسال....پار.....( پارسال چيه..) آقا جون يه ماه پيش بود كه يه فيلم از شرلوك ديدم
اومده بود به سالاي 92...91.... زمان خودمون خيلي جالب بود....طبق معمول با اون چشماي با دقتش...جالبي اش اين بود كه مثل فيلماي قبلي ..خوب مي ديد اما موضوع اين بود كه زمان الان و نمي شناخت براي همين تجزيه تحليلاش بعضي موقعا اشتباه در ميومد ...... اين بار به جاي واتسون يه خانومه همراهيش مي كرد...
دوشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۱
I hope you are Happy. But, there are many people who aren't. Why?
پارسال ......، پارسال......، (انگار وقتي ميگم پارسال....، 3 هزار سال پيشه....)پارسال ........
وقت نشد....، در مورد دكتر بهادري بنويسم.......،قابل توجه بچه هاي شريف كه اينقدر براي خودشون در نوشابه باز مي كنن، من كه شريفي نيستم....اصلا چرا فقط شريفيا..همه ايرانيا نوشابه باز كنن، چون دكتر بهادري قبل از اينكه.....، استاد شريف باشه ..ايرانيه....،خيلي خلاصه يه آدم موفق كه بعد تحصيلاتش به ايران اومده...و جزو اولين كسايي كه توي ايران روي انرژي خورشيد كار مي كنه.....، اصلا اين آبگرمكن خورشيدي ا هست يه مدت تلويزيون تبليغ مي كرد....نتيجه تحقيق دكتر بهادريه....حالا ......اسم سايتش......از لغت شادي سنجي مياد....كه توي يكي از كتاباش اورده....يعني به غير از جنبه علمي ايش توي زمينه طرز فكر و....مثبت فكر كردن.... هم كتاب داره.....فكر كنم يه تست شادي سنجي توي سايتش هست......حتما سر بزنيد.....خيلي آدم روشنيه....باز...
اشتراک در:
پستها (Atom)